به گزارش سینماپرس، تا سی و هشتمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر، قریب به ۱۲۴ روز باقی مانده و از دهم بهمن هزار و سیصد و نود و هشت با به صدا درآمدن زنگ سال نوی سینمای ایران، تازهترین تولیدات سینمای ایران رونمایی میشوند. این بار نامهای مطرحی به صحنه میآیند، از ابراهیم حاتمی کیا و مجید مجیدی تا داریوش مهرجویی و حمید نعمت الله؛ از استاد تا شاگرد؛ از فیلمساز نسل اولی تا فیلمساز نسل چهارمی. رقابت نفسگیر است و چه کشمکشهایی که راه است ...
سوای اینکه فیلمها چه کیفیتی دارند، برخی از اسامی اساساً نمیتوانند تحمل کنند بدون سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردان این «آوردگاه» را ترک کنند و هماوردی برای خود در این عرصه به رسمیت نمیشناسند. بنابراین اگر در این دوره شاهد اظهارنظرهای تند و واکنشهای عصبی برخی فیلمسازان در طول و پس از جشنواره باشیم و دبیر جشنواره فجر و داوران زیر فشار شدید قرار گیرند، نباید تعجب کرد؛ اما اساساً چه فیلمهای کنجکاوی برانگیزی در این دوره احتمالاً روی پرده میرود؟
حسن فتحی: «مست عشق»
شهاب حسینی در مقام شمس و پارسا پیروزفر در مقام مولانا. به سنت قلندرها شهاب حسینی موهایش را تراشیده تا در ترکیه مقابل دوربین حسن فتحی برود. پارسا هم هیبتی شبیه به شهاب دارد؟ باید ببینیم حسن فتحی تا زمان اکران فیلم، از این جزئیات رونمایی میکند یا باید تا چهار ماه دیگر صبر کنیم؟ اصلاً این فیلم تاریخی به سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر میرسد یا کلاً قید نمایش در جشنواره فجر زده میشود و فیلم برای اکران کمحاشیهتر، مستقیم اکران میشود؟ برای پاسخ به این پرسش تا آغاز دهه دوم بهمن باید صبر کرد.
ابراهیم حاتمی کیا: «خروج»
تراکتورها با سرنشینهایشان به سمت نهاد ریاست جمهوری میآیند تا خشم کشاورزها از عدم تحقق وعدههای دولت شنیده شود. ابراهیم حاتمی کیا این بار پس از سیلهایی که تهران را در بر گرفت، سراغ سوژه ملتهبی رفته است. داستان فیلمش را بازیگران فیلمش لو دادهاند و ظاهراً چیزی به جز یک مشت شعار قرار نیست دیده شود اما آیا میتوان حاتمی کیا را در همین تعابیر خلاصه کرد؟ قطعاً منصفانه نیست. با آنکه فیلم لو رفته و هیجانی در کار نیست اما نمیتوان کنجکاوی برای تماشای فیلم تازه او که ظاهراً ستارهاش فرامز قریبیان است را پنهان کرد.
مجید مجیدی: «خورشید»
«خورشید» را یک فیلم اجتماعی با مضمون مذهبی خواندهاند؛ تعبیری که یادآور «آواز گنجشکها» آخرین حضور جدی مجیدی و آثارش در کنار پرده نقرهای سینما است. مجیدی مجیدی سرمایهاش را همچون یخ در دست گرفته و این سرمایه با آثار اخیرش در حال آب شدن است. این فیلم میتواند یک بازگشت قوی برای این فیلمساز توانا باشد یا اسباب ناامیدی بیشتری از او را فراهم آورد. آیا مجیدی در روایت و فرم حرف تازهای برای گفتن دارد و توان به تحسین واداشتنش را برای یک نوبت دیگر دارد؟ تا فیلم مجیدی را نبینیم، نمیتوانیم داوری کنیم.
مسعود کیمیایی: «خون شد»
سعید آقاخانی، سیامک انصاری، لیلا زارع، نسرین مقانلو، هومن برقنورد، سیامک صفری مقابل دوربین علیرضا زرین دست رفتهاند تا در خیابانهای تهران فیلم تازه مسعود کیمیایی شکل بگیرد. آیا باید امیدی به فیلم تازه کیمیایی داشت و در انتظار یک شگفتی بود یا یک سری دیالوگ سنگین و چاقو ضامن دار انتظارمان را میکشد؟ احتمالاً پاسخ دومی است اما به هر حال مگر میتوان به جشنواره آمد و فیلم کیمیایی را ندید؟ بعید است بتوان این فرصت را از دست داد، حتی اگر همچون چند فیلم پیشین با خنده و سوت و کف تماشاگران حرفهای و منتقدین در اکران اول مواجه شود! البته امیدواریم فیلم در سطحی باشد که این اتفاق تکرار نشود.
داریوش مهرجویی: «لامینور»
تا آنجا که خبر داریم سازمان سینمایی دست به جیب نشده تا در فیلم داریوش مهرجویی سرمایه گذاری کند یا وامی بدهد. حسین انتظامی و همکارانش گرفتارتر از آن هستند که به مهرجویی پول بدهند! این پولها کجا میرود؟ این پرسش به اندازه فیلم تازه مهرجویی جذاب است! فیلمنامه مشترک فیلم تازه مهرجویی را او با وحیده محمدی فر نوشته که خبر چندان خوبی نیست. میتوان رد تضعیف فیلمهای مهرجویی را با سپردن فیلمنامهها به همسرش و فیلمسازی خانوادگیاش همدوره تلقی کرد. این بار درمیشیان که روزگاری دستیار داریوش خان بود، تهیه کننده فیلم تازه او است. تنها ماده تبلیغاتی که از این فیلم منتشر شده، یک عکس از تمبک زدن مهرجویی و درمیشیان است. آیا قرار است سنتوری تکرار شود و کاوه آفاق قرار است نقش بهرام رادان و محسن چاوشی را به صورت توامان برعهده داشته باشد؟ آیا فیلم تازه مهرجویی آبرومندانه است یا شبیه چند فیلم اخیرش خواهد بود؟ باید صبر کرد و دید.
رضا درمیشیان: «مجبوریم»
کارگردان «عصبانی نیستم!» و «لانتوری»، از تازه ترین فیلمش با عنوان «مجبوریم» با تصویر نوزادی که فاطمه معتمدآریا او را به دنیا آورده، رونمایی کرد؛ فیلمی که بهمن فرمان آرا، نگار جواهریان، پارسا پیروزفر، پردیس احمدیه، مجتبی پیرزاده، بابک کریمی، رضا بهبودی و... در آن بازی کردهاند و دور از انتظار نیست اگر همچون دو فیلم پیشین درمیشیان بحث برانگیز و پرحاشیه باشد. درمیشیان در این رویداد باید با استاد خود نیز در این عرصه رقابت کند که از قضا تهیه کنندگی فیلمش را نیز برعهده دارد. اتفاق جالبی نیست؟ باید مشتاق تماشای فیلم شاگرد باشیم یا استاد؟ اجازه بدهید فعلاً برای تماشای فیلم شاگرد مشتاقتر باشیم.
حمید نعمت الله: «قاتل و وحشی»
سومین همکاری پیاپی نعمت الله با لیلا حاتمی بعد از دو فیلم موفق «بی پولی» و «رگ خواب» این بار در ژانر جنایی؟ ظاهراً خلاصهاش همین میشود. حمید نعمت الله حتماً یکی از فیلمسازانی است که از هم اکنون بر سر تماشایش فیلمش دعوا است و توجه به اثرش بیش از کنجکاوی ژورنالیستی است. او نشان داده در هر ژانری فیلم بسازد باید با دقت به تماشایش نشست و خروجیاش اثری قابل توجه میشود. دستیار سالهای دور کیمیایی، اکنون به مراتب جلوتر از استادش است و به قول داوینچی، چه بدبخت شاگردی که از استادش پیشی نگیرد!
محمدحسین مهدویان: «درخت گردو»
محمدحسین مهدویان فیلم به فیلم ضعیف شده و این آخری یعنی «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» ضعیفترین اثر در کارنامه اوست. او حالا ظاهراً از این فضا فاصله گرفته و سراغ داستان متفاوتی با عنوان مبهم «درخت گردو» با مهران مدیری و پیمان معادی است. مهدویان کارگردان باهوشی است و میتواند بیش از یک تکنیسین موفق باشد و فیلم تازه او فرصتی برای قدرتنمایی او در مقام یک کارگردان صاحب سبک باشد. آیا او که ظاهراً هیچ دری بر رویش بسته نیست، در چهارمین فیلم سینماییاش یک گام بلند رو به جلو برمیدارد یا ناامیدمان میکند؟ این پرسشی است که برای پاسخ به آن کنجاو تماشایش فیلم تازهاش هستیم.
سهیل بیرقی: «عامه پسند»
«من» و «عرق سرد» دو فیلم سهیل بیرقی دست کم در سوژه جزو آثار متفاوت سینمای ایران بود و تماشاگر را جذب کرد. اولی در گیشه شکست خورد و دومی فروش بدی نداشت. هر دو فیلم اما برای منتقدین جذاب بود، هرچند هر دو فیلم مخالفان سرسختی نیز داشت. محور دو فیلم پیشین بیرقی زنان بودند. آیا در «عامه پسند» این رویه تداوم مییابد یا این فیلمساز جوان اساساً مسیر دیگری را در پیش گرفته است؟
شهرام مکری: «جنایت بیدقت»
چهارمین فیلم شهرام مکری، فیلمسازی که همچنان بهترین فیلمش «ماهی و گربه» است، دست کم در اسم فیلمی جنایتی است اما این بار مکری قرار است چه چیزی را روایت کند؟ بابک کریمی، سیاوش چراغیپور، محمد ساربان، فریبا کامران، بهزاد دورانی، عادل یراقی در فیلم تازه این کارگردان چهل و یک سال بازی کردهاند و روایت او را پیش بردهاند. نمیتوان بیتفاوت از کنار ساخته مکری عبور کرد و نادیدهاش گرفت.
سعید ملکان: «روز صفر»
چه کسی فکر میکرد سعید ملکان به این سرعت از یک گریمور به تهیه کننده فیلمهای «بیگ پروداکشن» (البته در اشل سینمای ایران) ارتقاء پیدا کند و اکنون روی صندلی کارگردانی تکیه کند و فیلمی را بسازد که بهرام توکلی فیلمنامهاش را نوشته است! البته سعید ملکان در سایر عرصهها نیز همین قدر خوششانس است که اینجا جای نوشتن نیست! آیا اولین فیلم ملکان به اندازه تجربه گریموری و تهیهکنندگیاش درخشان است؟ وقتی توکلی را کنار خود دارد، بعید نیست! با این حال اجازه بدهید تا جشنواره صبر کنیم و ببینیم ملکان دستگیری عبدالمالک ریگی را چگونه در ساختار سینمایی به تصویر کشیده است.
*تابناک
ارسال نظر